رئیس خوشکلــــــــــــــــا
فرشته تصمیمش را گرفته بود. پیش خدا رفت و گفت: قلبم فدای عزیزی که دنیایی از دلتنگی را به امید یه لحظه دیدنش به جان میخرم هــــــوای دلـــــــم کـ ـه بارانـــی میشـود, یــه منبــع آرامــش میخوام... هر چه دادم به او حلالش باد من انتظار تو را می کِشم.. دلـم عـجیب تـنگ شُده بـَرای تمام لحظه هـآیی .... آموختم که با پول... چقدر خوبه تو دنیا یکیو داشته باشی..... فـصـل امـتـحـانــــات ... این روزهـــا ، گـــاهــی تــــو … با تو نیستم ، به خودت نگیر ، اصلا تو یکی نخوان ... جلوتر نیا ... بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و آرزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه منو یادت نمیاد میدونم تا همین جاشم ازت ممنونم نوش جونم که همش دلتنگم نگران من نباش نوش جونت همه بی کسیام برو خوشبخت بشی اگه رفتی اگه تنها موندم کاش همون ادم سابق بودی................ گاهی مرا یاد کن … هنوز هم از تمام کارهای دنیا ، دلبستن به دلت بیشتر به دلم میچسبد اندکی فکر کن .. قشنگـــــــترین كنســـــــرت دنیا...صــــــــــــدای نفس نفس زدن تـــــــــــو در آغوشــــــــم بود... همه مان نقابی بر چهره داریم~و در زندگی روزمره، نقابمان را تمام مدت بر چهره نگاه میداریم تا که ندانند که هستیم تا که بقبولانیم که هستیم و فقط در تنهایی خویش آنرا پس میزنیم تا که به یاد آوریم واقعا که هستیم ...... نمیدانم این نقاب از جنس چیست؟ ترس است یا وهم؟؟ شاید روزگارمان اینگونه ایجاب میکند شاید زندگی اینگونه است شاید هم اینگونه فهمیده ایم .... اگر تو روی نیمکتی
خدایا، می خواهم زمین را از نزدیک ببینم. اجازه می خواهم و مهلتی کوتاه. دلم بی تاب تجربه ای زمینی است.
خداوند درخواست فرشته را پذیرفت.
فرشته گفت: تا بازگردم بال هایم را اینجا می سپارم؛ این بال ها در زمین چندان به کار من نمی آید.
خداوند بالهای فرشته را بر روی پشته ای از بال های دیگر گذاشت و گفت: بال هایت را به امانت نگاه می دارم، اما بترس که زمین اسیرت نکند، زیرا که خاک زمینم دامنگیر است.
فرشته گفت: بازمی گردم، حتما بازمی گردم. این قولی است که فرشته ای به خداوند می دهد.
فرشته به زمین آمد و از دیدن آن همه فرشته ی بی بال تعجب کرد. او هر که را می دید، به یاد می آورد. زیرا او را قبلا در بهشت دیده بود. اما نمی فهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن بالهایشان به بهشت بر نمی گردند.
روزها گذشت و با گذشت هر روز فرشته چیزی را از یاد برد. و روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از آن گذشته ی دور و زیبا به یاد نمی آورد؛ نه بالش را و نه قولش را.
فرشته فراموش کرد. فرشته در زمین ماند.
فرشته هرگز به بهشت برنگشت.
چتـــر نــدارمـــــ ـ ـ
قطرهـ قطرهـ
در خــودم میچـــکمـ ـ ـ
یه شونــه
یه کــوه ِ دلخوشی
یه "تو" !!
غیر از آن دل كه مفت بخشیدم
دل من كودكی سبكسر بود
خود ندانم چگونه رامش كرد
او كه میگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش كرد
فروغ فرخزاد
تومرا از انتظارت می کُشی ... !!!
لعنت بر هر چه فتحه و کسره و ضمه ...
که دلـت عـَجیب بـَرایـَم تنگ می شُد ..!
میشود خانــــه خرید ولی آشیانه نــــــــــــه
میشود رختخواب خرید ولی خواب نـــــــــــه
میشود ســاعــت خرید ولی رمان نـــــــــــه
میشود مـقــام خرید ولی احـتـرام نـــــــــــه
میشود کــتــاب خرید ولی دانــش نــــــــــه
میشود دارو خرید ولی سلامتـــی نــــــــــه
و...
میشود قلــب خرید ولی عشــــق نــــــــــه
وقتی تنهایی.....
وقتی تو دلت ی دنیا غمه....
وقتی تو اتاقتی و اتاقت یخه....
وقتی بجز زانو های بغل کردت همدم دیگه ای نداری....
وقتی بجز اشکات........
اون بیاد تو خیالت....
فقط تو خیالت.... به یادش بیوفتی ......
همه غم هارو فراموش کنی.....
گرمت بشه و......
چقدر خوبه.......!
مــن جـز مـرور رنگ چشـــمــانت ...
و خـط کشـیــدن زیــر دلتنگــی هــایم ...
هــیــچ درســـی نـدارم....!
خیلی هــا بــا هـم جُــفــت هــستـــن...
امّــا ....
جـــور نــیستـــن !
گـــاهــی یــاد تــــو …
گـــاهــی هــم غـــم تــــو …
آخـــر ایـــن “تــــو ” کـــار مــــرا تـــمــام مــی کنــــد !
دارم با خودم زمزمه می کنم ، با خودم حرف می زنم ...
دلگیرم از آدم هایی که می آیند و می روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند ...
نمی بینند که پشت سرشان به جای کاسه ی آب ، اشک ریخته می شود ...
به جای خداحافظی ، بغض می کنند ...!
از تو دلگیر نیستم ، رفتن حق آدم هاست !! با خودم حرف می زنم ...
خاکستر می شوی ... اینجا دلی را سوزانده اند !!!!!!
اینجا دلی را سوزانده اند !!!
حتی با دندون روزگار
دیگه حتی نفسم در نمیاد کاری جز دعا ازم بر نمیاد
برو خوش باش برو شیرینم
من به اینده تو خوش بینم
اگه گریه داره این اهنگم نگران من نباش
اگه عمرم داره از کف میره نگران من نباش
اگه هر شب نفسم میگیره نگران من نباش
منو ول کردی با دلواپسیام برو خوشبخت بشی
اگه رفتی اگه تنها موندم برو خوشبخت بشی
اگه تو خاطره هات جا موندم برو خوشبخت بشی
من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
آسمان را به زمین می دوختی …
این سوی دنیا
تنها نشسته ای
و همه ی آنچه نداری کسی ست
آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه ی آنچه ندارد
تویی
نیمکت های دنیا را بد چیده اند ...
Power By:
LoxBlog.Com |